مطالب جدید
دوکـــتوران افغانســـتان

تغذیه

داخله

اخبار طبی

From our Blog

‏نمایش پست‌ها با برچسب اخبار طبی. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب اخبار طبی. نمایش همه پست‌ها

۱۳۹۵/۰۸/۲۸

راز جوان سازی کشف شد...

دانشمندان آمریکایی دریافته‌اند تزریق خون یک انسان نوجوان به بدن‌هایی سالخورده از خاصیت جوانسازی برخوردار است، حتی اگر این بدن‌های سالخورده به انسان تعلق نداشته باشند.
براساس گزارش ساینس آلرت، این روش كه شايد در نگاه اول شبيه به بخشي چندش آور از يك افسانه قديمي درباره جادوگران باشد، روي موش‌ها به آزمايش گذاشته شده‌است.
در این  تحقیق جدید، محققین نمونه خون یک گروه از افراد سالم و جوان 18 ساله را گرفته و آنها را به موش‌های 12 ماهه که در دوره میانسالی بودند، برابر 50 سالگي انسان، تزریق کردند.
این موش‌ها براي سه هفته و دو بار در هفته پلاسمای خون انسان را دریافت مي‌کردند. (پلاسما جزئی تشكيل‌دهنده از خون است که دانشمندان معتقدند دارای خواص جوان‌سازی است). سپس محققین شرکت Alkahest در كاليفرنيا رفتار موش‌هايي که به آنها پلاسما تزریق شده بود را با گروه پیر و جوان موش‌های سه و 12 ماهه مقایسه کردند.
خون جدید باعث جوان شدن مجدد موش‌های پیر شد و آنها مانند موش‌های جوان گروه کنترول شده توانایی خود را برای دویدن در فضای باز به دست آوردند. همچنين موش‌هاي ميانسال كه به دليل سالخوردگي قدرت حافظه خود در يافتن مسير را نيز از دست داده بودند،‌پس از دريافت خون توانستند مانند موش‌هاي جوان مسير خود را درون يك مارپيچ بيابند.
به گفته محققین ويژگي‌هاي جوانسازي خون افراد جوان در تفاوت‌هايي نهفته‌است كه ميان ساختارهاي پروتئيني پلاسماي نو و كهنه وجود دارد. پلاسما شامل هزاران پروتئین است و پلاسمای جوان شامل تعدادی از پروتئین‌هایی است که می‌تواند مجددا انساج را جوانسازی کند اما اين پروتئين‌ها به مرور زمان و افزايش سن توسط مالیكول‌هاي آسيب‌ديده جايگزين مي‌شوند.

بررسي برش‌هاي مغزي موش‌هاي دريافت‌كننده و موش‌هاي گروه كنترول همچنين نشان داد در مغز موش‌هايي كه پلاسماي جوان دريافت كرده بودند، نیورون‌هاي بيشتري ايجاد شده‌است. نیورون‌ها درون نیوروجن‌ ايجاد مي‌شوند، بخشي كه براي توانايي يادگيري و به خاطر سپردن از اهميت بالايي برخوردار است و ظاهرا پلاسماي جوان مي‌تواند فرايند ساخت نیورون‌ها را تشديد كند.

۱۳۹۵/۰۸/۰۴

حافظه فوتبالیست‌های کله میزنند بشتر مختل میشود

محققین  به تازگی دریافته‌اند که با سر ضربه زدن به توپ در بازی فوتبال می‌تواند تا ۲۴ ساعت در بازیکنان فوتبال مشکل حافظه ایجاد کند.
براساس گزارش تلگراف، اگرچه مطالعات گسترده‌اي در زمينه خطرات احتمالي ضربه مغزي در حين رقابت‌هاي ورزشي پربرخورد انجام گرفته‌اند، تاكنون هيچ مطالعه منظمي درباره اثرات برخورد توپ‌هاي كوچكتر با سر انسان صورت نگرفته‌است.
محققین پوهنتون/ دانشگاه استيرلينگ براي مطالعه روي اين موضوع از گروهي فوتباليست درخواست كردند تا هر يك 20 بار با سر به توپ‌هايي كه توسط يك دستگاه به سمت آنها پرتاب مي‌شد، ضربه بزنند. اين دستگاه به شكلي طراحي شده تا سرعت و قدرت توپ را برابر سرعت و قدرت توپ در بازي واقعي فوتبال شبيه‌سازي كند.
محققان عملكرد مغز بازيكنان را پيش و پس از اين آزمايش مورد بررسي قرار دادند و دريافتند عملكرد حافظه آنها پس از يك جلسه ضربه زدن، 41 تا 67 درصد كاهش پيدا مي‌كند. به گفته محققین يافته‌ها حاكي از آن هستند كه مغز بلافاصله به ضربه زدن به توپ با سر عکس العمل نشان داده و عملكرد حافظه تاحدي قابل توجه كاهش پيدا مي‌كند.
اگرچه اين تغييرات احتمالي هستند اما محققین احتمال مي‌دهند درصورتي كه چنين تاثيري بارها و بارها تكرار شود مي‌تواند بر سلامت مغز اثرگذار باشد. همچنين محققین هنوز نمي‌دانند تغييرات ايجاد شده در عملكرد حافظه به حالت عادي باز مي‌گردند يا در مغز باقي مي‌مانند.

فوتبال معمولا با ضربه‌هاي سر مداوم و شديد همراه است كه اين موضوع باعث شده تا داکتران  نگران اثرات طولاني مدت اين ضربات براي بازيكنان باشند. ضربه‌هاي مغزي وارد شده در ورزش با ابتلاي ورزشكاران به امراض انحطاط عصبي و انسفالوپتی مزمن پس از سانحه در ارتباط است.

۱۳۹۵/۰۸/۰۲

عرق بیش از حد علایم کدام مرض است یا صحت مندی ؟

تعریق بخش طبیعی از عکس العمل بدن است اما گاهی می‌تواند نشانه‌ای مبنی بر وجود مشکلی جدی در فرد باشد.
 تعریق افراطی به خودی خود ناشی از فعالیت بیش از حد غده‌های تعریق است اما ممکن است نشانه یک مرض نهفته همچون امراض قلبی، اختلال اضطراب و موارد دیگر باشد.
سایت مدیکال دیلی به برخی امراض اشاره کرده که می‌توانند موجب تعریق بیش از حد در بدن شوند:
  • شکر: مبتلایان به "نیوروپتی اتونوم دیابتی" بیشتر احتمال دارد دچار تعریق ذائقه‌ای (تعریق چشایی) شوند اما این مشکل به افراد دیابتی منحصر نیست. این گونه عرق کردن از تعریق افراطی متفاوت است و به صورت، کف سر و گردن محدود می‌شود.
  • حمله قلبی: تعریق کردن بدون انجام فعالیت‌های سخت همراه با احساس ناراحتی در قفسه سینه، دست، گردن یا فک می‌تواند یکی از اولین نشانه‌های حمله قلبی باشد. به گفته متخصصان عرق کردن متغیر کلیدی در تشخیص حمله قلبی است.
  • اختلال‌های اضطراب: تعریق نشانه اختلال ترس و اضطراب اجتماعی است. هر دو این اختلال به طور کلی با  تداوی روانی و مصرف دوا ها  قابل تداوی است.
بنابر این گزارش، همچنین حدود ۷۵ درصد زنان در دوران مینوپوز از هات فلش رنج می‌برند که شدت آن می‌تواند متفاوت باشد.

دوا های ضدالتهابی جدید برای تداوی افسردگی

نتایج یک تحقیق کلینیکی جدید نشان می‌دهد که گروه جدیدی از دواهای ضدالتهابی ممکن است به تداوی افسردگی کمک کنند.
به نوشته لایو ساینس یک بازبینی بر روی تحقیقات قبلاً منتشرشده نشان می‌دهد رابطه میان این دواها وافسردگی ممکن است نقش التهاب در ایجاد این عارضه صحت روانی را روشن کند.
بر اساس این بازبینی که یافته‌های آن در جورنال روان‌ طبی مالیکولی منتشر شده است دواهای ضدالتهابی جدید که در حال حاضر برای تداوی امراض اتو ایمون مانند آرتریت روماتوئید و پسوریاز استفاده می‌شوند، علائم افسردگی را کاهش می‌دهند.
در بررسی‌هایی که این تحقیقات بازبینی کردند، این دواها در اصل به‌عنوان تداوی برای افسردگی آزمایش نشده بودند. بلکه این دواها برای تداوی امراض اتوایمون به کار رفته بودند، اما تحقیقات ارقام درباره علائم افسردگی مریضان  هم گردآوری کرده بودند.
به گفته این تحقیقات، لازم است در آینده بررسی‌های بر روی این دواها به‌عنوان درمان برای افراد مبتلا به افسردگی انجام شود.
داکتر گلام خنداکر، داکترروانی در پوهنتون /دانشگاه کمبریج در انگلستان و نویسنده اصلی این بازبینی گفت: «ما به‌طور فزاینده‌ای داریم متوجه می‌شویم که التهاب در ایجاد افسردگی نقش دارد و اکنون بازبینی نشان می‌دهد که ممکن است بتوان با استفاده از برخی از دواهای ضدالتهابی مریضان افسرده را تداوی کرد.»
البته به گفته او این دواها دواهای ضدالتهابی روزمره‌ای مانند ایبوپروفن نیستند.
این تحقیقات بر گروهی از دواها متمرکز بودند که گروهی از پروتئین‌های التهابی در بدن به نام سایتوکاین‌ها را هدف قرار می‌دهند. دستگاه معافیتی این مواد را هنگامی‌که دارد با یک انتان مقابله می‌کند، می‌سازد.
در افراد مبتلا به مرض اتو ایمون، دستگاه معافیتی به‌طور اشتباه این سایتوکاین‌ها را تولید می‌کند و آن‌ها باعث آسیب رساندن به حجرات خود فرد می‌شوند.
به گفته این تحقیقات، بررسی‌های پیشین نشان داده‌اند که رابطه‌ای میان میزان‌های سایتوکاین‌های در خون فرد و خطر دچار شدن به افسردگی را بالا می‌برد. یک بررسی پیشین به‌وسیله همین گروه پژوهشگران نشان داد که کودکان با میزان بالای سایتوکاین با احتمال بیشتری در سنین جوانی دچار افسردگی یا روان‌پریشی می‌شوند.
یافته‌های این تحقیقات همچنین بیانگر این است که دواهای ضد سایتوکاین ممکن است مخصوصاً ممکن است برای مریضان سودمند باشند که دواهای ضدافسردگی در آنان مؤثر نبوده است. تحقیقات پیشین نشان داده‌اند که در مریضانی که میزان‌های بالای التهاب در بدنشان دارند، دواهای ضدافسردگی با احتمال کمتری مؤثر هستند.
ازآنجایی‌که تحقیقات به تجزیه بررسی‌های پرداختند که این دواها برای تداوی مرض  اتو ایمون استفاده می‌شدند، به گفته پیتر جونز، استاد  داکتر راونی از پوهنتون/  دانشگاه کمبریج و یکی از نویسندگان مقاله این تحقیق، هنوز بسیار زود است که بگوییم آیا این دواهای ضد سایتوکاین را می‌توان در تداوی کلینیکی افسردگی به کار برد یا نه.

۱۳۹۵/۰۷/۲۸

احیای حس لامسه در مریض قطع نخاع با کمک تراشه‌های مغزی

قراردادن ابزار کاشتنی درون مغز یک مریض توانست حس لامسه او را بازگرداند،‌این اولین‌بار است که از چنین ابزاری برای در یک مریض مبتلا به آسیب نخاعی استفاده می‌شود
براساس گزارش ديسكاوري، مریض كه به واسطه آسيب نخاعي كه به آن دچار شده، توانايي حركت را نيز از دست داده‌است، اكنون مي‌تواند با كمك اين شيوه درماني لامسه را از طريق بازوي روباتيكي كه با ذهنش كنترول مي‌شود، دوباره تجربه كند.
اين مریض كه ناتان كوپلند نام دارد، در غرب پنسيلوانيا زندگي مي‌كند و در سال 2004 در اثر تصادف رانندگي، گردن و نخاع وي دچار آسيب‌ديدگي جدي شد و وي از قفس سينه به پايين فلج كامل شد، به شكلي كه توان حركت دادن اعضاها و حس كردن را به طور كامل از دست داد و براي انجام فعاليت‌هاي روزانه‌اش به كمك اطرافيان نيازمند شد.
پس از اين تصادف كوپلند مجبور شد درسش را نيمه رها كند و پس از آن براي حضور در آزمايش‌هاي کلینیکی مرتبط با آسيب‌ديدگي‌اش اعلام داوطلبي كرد.
در بهار سال 2015 دو تراشه كوچه به اندازه دكمه درون بخشي از مغز به نام غشاي سوماتوسنسوري يا حسي بدني مغز او كاشته شدند كه كنترول لامسه به ويژه در دست‌ها را به عهده دارد. هر تراشه مجموعه‌اي از 32 الكترود سوزن مانند به پهناي دو ميكرون دارد. اين تراشه‌ها كه توسط شركت بلك‌راك در سالت‌ليك ساخته شده‌اند،‌مي‌توانند نورون‌هاي درون مغز را به صورت الكتريكي تحريك كرده و حس لامسه را در مریض ايجاد كند.
به گفته رابرت گانت  ار بخش اعصاب پوهنتون/ دانشگاه پيتزبورگ تا به امروز تمامي تلاش‌ها در راستاي احياي حس لامسه با استفاده از تراشه‌هاي كاشتني تنها روي حيوانات انجام گرفته‌است و يا در آنها از الكترود‌هاي بزرگي استفاده شده‌است.
مطالعات پيشين كه با استفاده از اين تكنيك اجرا شده‌اند و به ريزتحريك‌سازي ميان‌غشايي شهرت دارد، در حيوانات نتايج اميدوار كننده‌اي از خود نشان داده‌است، با اين همه تاثير آن تا به امروز روي انسان ناشناخته بود.
محققین با انجام جراحي‌هاي مغزي كه در آن مریض به هوش بوده‌است، به مناطق ايجاد حس لامسه در مغز پي برده‌اند، اما معمولا الكترود‌هاي به كار گرفته شده در اين جراحي‌ها هزار برابر بزرگتر از الكترودي است كه در مغز كوپلند به كار گرفته شده‌است. به گفته محققین هرچه الكترود‌ها بزرگتر باشد،‌دقت حس ايجاد شده كاهش پيدا مي‌كند.
در آزمايش جديد كه در دوره‌اي 6 ماهه انجام گرفته‌است، محققین دريافتند تراشه‌هاي مغزي مي‌توانند حس لامسه طبيعي از قبيل گرما يا فشار را در فرد ايجاد كنند. علاوه بر اين، محققین دريافتند حس لامسه ايجاد شده در او حسي است كه در بخش‌هاي بالايي كف دست و در چهار انگشت دستش احساس شده‌است.
كوپلند مي‌گويد مي‌تواند تمامي انگشتان دستش را احساس كند، گاه اين حس به شكل عبور جريان برق است و گاه مانند وارد آمدن فشار اما در بيشتر مواقع وي مي‌تواند انگشت‌هايش را با دقتي بالا احساس كند و به گفته وي،‌93 درصد از اين حس‌ها طبيعي هستند.
كوپلند پس از اتصال تراشه‌ها به يك بازوي روباتيك نيز توانست لامسه را تجربه كند. زماني كه بازوي روباتيك جسمي را لمس مي‌كرد مریض كه چشمانش بسته شده بود،  مي‌توانست در 84 درصد موارد به درستي لمس كردن را احساس كند.
دو تراشه ديگر نيز در بخش غشاي موتوري مغز كوپلند كاشته شده‌است،‌بخشي از مغز كه كنترول حركات داوطلبانه را به عهده دارد. در آزمايشي ديگر وي توانست با استفاده از اين الكترود‌ها كنترول يك بازوي روباتيك را با كمك ذهنش به عهده بگيرد. محققین اكنون در تلاشند در مرحله بعدي آزمايش‌هاي خود حس حركت را با لامسه تلفيق كنند..

ویتامین‌های A و C موجب تغییر DNA می‌شوند

طبق نتایج یک مطالعه جدید، ویتامین‌های A و C به پاک کردن حافظه ,وحجره کمک می‌کنند.
 مطالعه نشان داده است که ویتامین‌های A و C دارای پوتانشیل بازنویسی حافظه جدید در حجرات هستند. این کشف جدید در زمینه تولید دوا های  احیاءکننده که درصدد جایگزینی حجرات سالم جدید به جای حجرات آسیب دیده در مغز، شش یا خون است، کاربرد دارد.
تیمی از محققین از انگلستان، آلمان و نیوزیلند دریافتند هر دو ویتامین A و C می‌توانند بر پروسه موسوم به «میتایل زدایی» که به پاک کردن حافظه حجره  است کمک می‌کند، تاثیر گذارند.
«میتایل زدایی» با هویت حجره آغاز می‌شود و از طریق تغییرات وراژنتیک در DNA مشخص می‌شود. بخش اصلی در پروسه  پاک شدن حافظه حجره  (و تبدیل حجره به یک حجره بنیادی) شامل حذف میتایل از DNA است که به میتایل زدایی معروف است.
تیم تحقیق دریافت ویتامین C موجب تقویت فعالیت در برخی انزایم‌های مشخص در حجره می‌شود و در نتیجه برنامه‌ریزی مجدد حجره اتفاق می‌افتد.
منبع:مهر

۱۳۹۵/۰۷/۲۲

ناامنی شغلی با افزایش خطرشکر ارتباط دارد

یک تجزیه‌وتحلیل جدید نشان می‌دهد که افرادی نگران از دست دادن شغل‌هایشان هستند، با احتمال بیشتری ممکن است دچار شکر تشخیص داده شوند.
به گزارش رویترز یافته‌های این انالیز نشان داد در گروه افرادی که دستخوش به‌اصطلاح «ناامنی شغلی» هستند، در مقایسه با گروه افرادی که نگرانی درباره از دست دادن شغلشان ندارند، به احتمال  ۱۹ درصد بیشتر موارد جدید شکر تشخیص داده می‌شود.
البته این بررسی ثابت نمی‌کند که ناامنی شغلی باعث ایجاد شکر می‌شود. بااین‌وجود جین فری، نویسنده اصلی مقاله این تحقیق گفت: «در حالت ایدئالِ، امیدوارم که یافته‌های این بررسی به کاستن از ناامنی شغلی و افزایش قراردادهای مطمئن شغلی و دستمزدهای معقول بینجامد.»
بر اساس آمار سازمان جهانی صحی از هر ۱۰ نفر بزرگ‌سال در جهان یک نفر دچار شکر است. اغلب این افراد دچار شکر نوع ۲ هستند که هنگامی رخ می‌دهد که بدن نمی‌تواند به‌اندازه کافی انسولین تولید کند یا نسبت به انسولین مقاومت نشان می‌دهد.
فری از پوهنتون/ دانشگاه بریستول و یونیورسیتی کالج لندن و همکارانش ارقام مربوط به ۱۹ بررسی شامل ۱۴۰۸۲۵ فرد بزرگ‌سال در آمریکا، استرالیا و اروپا را گردآوری کردند که هنگام شروع این بررسی مشغول به کار و عاری از شکر بودند.
در آغاز این بررسی از شرکت‌کنندگان از آنان پرسیده شده بود که آیا نگران از دست دادن شغلشان در آینده نزدیک هستند یا نه. برحسب بررسی‌های متفاوت، ۶ تا ۴۰ درصد پاسخ‌دهندگان به این سؤال پاسخ مثبت داده و گفته بودند نگران از دست دادن کارشان هستند.
میانگین سالانه موارد جدید دیابت در این بررسی‌ها در طول ۱۰ سال بعدی از ۹ مورد به ازای هر ۱۰۰۰۰ شرکت‌کننده تا حدود ۸۵ مورد به ازای هر ۱۰۰۰۰ شرکت‌کننده متفاوت بود.
بر اساس یافته‌های این آنالیز که در ژورنال انجمن پزشکی کانادا منتشر شده است، افرادی که در آغاز بررسی ناامنی شغلی گزارش کرده بودند، در طول دوره پیگیری با احتمال ۱۹ درصد بیشتر مبتلا به دیابت تشخیص داده شده بودند.
هنگامی‌که ریسرچران انالیزشان را به ارقام ۱۵ بررسی محدود کردند که تأثیر سن و جنس را هم بر خطر دچار شدن به شکر نظر گرفتند، بازهم ناامنی شغلی با ۱۲ درصد احتمال بیشتر تشخیص شکرهمراهی داشت.
فری و همکارانش می‌گویند، این انالیز جدید یافته‌های بررسی‌های پیشین را تکمیل می‌کند. ناامنی شغلی قبلاً با شاخص توده بدنی یا بی‌ام‌آی (معیار وزن نسبت به قد) ارتباط داده شده بود. بررسی‌های پیشین همچنین نشان داده بودند که افراد دستخوش ناامنی شغلی در معرض افزایش خطر حمله‌های قلبی و مرگ ناشی از مشکلات قلبی هستند.
بی‌ام‌آی بالا یک عامل خطرساز برای دچار شدن به شکر است و شکر به‌نوبه خود یک عامل خطرساز برای امراض قلبی است.
استرس شغلی ممکن است باعث شود افراد به پرخوری و غرق شدن در رفتارهای ناسالم روی آورند، و هورمون‌های استرس می‌توانند نیز می‌توانند به‌طور مستقیم باعث افزایش وزن شوند و همه این عوامل در افزایش خطر شکر نقش دارند.
البته فری توضیح داد که این انالیز درباره خطر دچار شدن به شکر در گروه بزرگی از افراد بوده است، و اشخاص نباید بیش‌ازحد درباره یافته‌های آن نگران باشند.
او گفت: «ما به یک رویکرد صحی نقوسی و کاستن از قرارگیری افراد در معرض ناامنی شغلی نیاز داریم.»
کارشناسان می‌گویند این یافته‌های جدید هشداری برای افرادی است که با ناامنی شغلی مواجه‌اند، به‌خصوص افرادی که از قبل عوامل خطرساز زیادی برای شکر دارند، مانند مردان و زنان دارای اضافه‌وزن یا زنانی که دچار شکر گذرای بارداری بوده‌اند تا به رفتارهای سالمی مانند ورزش روی آورند.

۱۳۹۵/۰۷/۱۲

چرا در موقع خواب تشنه می‌شویم؟

یک بررسی جدید بر روی موش‌ها نشان می‌دهد که تمایل به نوشیدن آب پیش از خوابیدن ممکن است ناشی از تأثیر ساعت داخلی دماغ باشد.
به نوشته لایوساینس چارلز بورک، استاد نورولوژی در پوهنتون/ دانشگاه مک گیل در کبک کانادا و یکی از دو نویسنده مقاله این تحقیقات گفت: «گرچه این بررسی در جوندگان انجام شد، توضیحی درباره علت اینکه ما پیش از زمان خواب احساس تشنگی می‌کنیم و مایعاتی مانند آب یا شیر می‌نوشیم، کمک می‌کند.
اما به گفته این  محققین  تحقیقاتی بیشتری موردنیاز است تا معلوم شود آیا این یافته‌های جدید در انسان‌ها هم کاربرد دارند یا نه.
این محققین قبل از انجام این بررسی جدید می‌دانستند که ظاهراً جوندگان در ۲ ساعت پیش از خواب آب بیشتری مصرف می‌کنند، اما دلیل این افزایش دریافت آب روشن نبود.
محققین در این بررسی از دسترسی ۱۲ موش به آب برای چند ساعت پیش از هنگامی‌که به خواب می‌رفتند،‌ جلوگیری کردند. معلوم شد که این موش‌ها در زمانی که بیدار می‌شدند، به‌شدت دچار کم‌آبی بدن هستند. این نتیجه محققین را به این فکر انداخت که افزایش دریافت آب که مدت کوتاهی پیش از خواب رخ می‌دهد، ممکن است راهی برای محافظت موش‌ها از خودشان در برابر کم‌آبی بدن در مدت زمان خواب باشد.
بااین‌حال این محققین می‌خواستند سازوکاری را که موش‌ها را وادار به نوشیدن بیشتر آب پیش از خواب می‌کند، چیست. آنان می‌خواستند دریابند که آیا حجرات داخل مرکز «آخذه میزان آب بدن» در مغز که احساس تشنگی ایجاد می‌کنند، با بخشی از مغز که ساعت داخلی بدن موش را کنترول می‌کند و باعث می‌شود آن‌ها در زمان‌های معینی بخوابند و بیدار شوند، ارتباط دارند یا نه.
این ریسرچران  ساعت داخل در مغر موش‌ها را با الکتریستی تحریک کردند و دریافتند که این تحریک ظاهراً باعث افزایش رهایی هورمون وازوپرسین می‌شود که در همان منطقه از مغز تولید می‌شود.
دانشمندان در تجربیات بیشتر در موش‌ها دریافتند که هورمون وازوپرسین درواقع حجرات مغز مربوط با تشنگی را فعال می‌کند.
نتایج این بررسی در ۲۹ سپتمبر در جورنال Nature منتشر شده است.
 بورک گفت که تحقیقات بیشتری لازم است تا معلوم شود آیا سازوکار مشابهی در انسان‌ها هم وجود دارد یا نه. او گفت: «شواهد موردی زیادی وجود دارد که برخی از افراد به‌طورمعمول پیش از رفتن به خواب احساس تشنگی می‌کنند و یک گیلاس آب می‌نوشند، اما درعین‌حال عده زیادی هستند که پس از رفتن به خواب آب نمی‌نوشند و بالاخره گروهی از افراد قبل خواب مایعی نمی‌نوشند زیرا نگران هستند پر شدن مثانه‌شان باعث بیدار شدنشان در شب شود.»
بااین‌حال به گفته این محققین این یافته‌ها ممکن است به محققین کمک کند تا دریابند ساعت داخلی بدن چگونه کار می‌کند.

دانشمند جاپانی به خاطر کشف یک پروسه حجروی برنده نوبل طبابت شد..

یوشینوری اوسومی، محیط شناس حجروی  جاپانی روز دوشنبه ۳ اکتبر   به خاطر 

کشف‌هایش دراین‌باره که چگونه حجروی اجزایشان را در روندی به نام اتوفاگیا تخریب و بازیافت 

می‌کنند، برنده جایزه نوبل طبابت یا فیزیولوژی ۲۰۱۶ شد

اتوفاگیا از کلماتی یونانی به معنای «خود- خواری» مشتق شده است.
به گزارش نیویورک تایمز مجمع نوبل در انستیتوت کارولینسکا در استکهلم سویدن در بیانیه‌اش درباره جایزه اعلام کرد: «این مفهوم در طول دهه ۱۹۶۰ ظهور کرد که دانشمندان  مشاهده کردند حجره می‌تواند اجزای خودش را با محصور کردنشان در غشاها و تشکیل وزیکول‌های کیسه‌مانند که برای تجزیه به یک بخش بازیافت کننده به نام لیزوزوم انتقال می‌یابند، تخریب کند.»
داکتر اوسومی در رشته‌ای از تجربیات در اوایل دهه ۱۹۹۰ از حجرات خمر مایه نان برای شناسایی ژن‌هایی که برای اتوفگویا ضروری هستند، استفاده کرد و به بررسی سازوکارهای زمینه‌ای این پروسه  ادامه داد.
مجمع نوبل گفت: «کشف‌های اوسومی به پارادایم جدیدی در درک چگونگی بازیافت اجزای حجروی منجر شد. اکتشافات او راه برای شناخت اهمیت بنیادی اتوفاگیا در بسیاری از پروسه فیزیولوژیک مانند سازگاری با محرومیت از غذا تا پاسخ به انتان گشود.»
به گفته این مجمع میتوشن ها در ژن‌های اتوفاگیا می‌توان باعث امراض شود و اختلال اتوفاگیا با مرض پارکینسون، دیابت نوع ۲ و سرطان ارتباط داده شده است.
حجرات ما دارای بخش‌های تخصص‌یافته متفاوتی هستند. لیزوزوم‌ها یکی از چنین بخش‌های تخصص‌یافته‌ای هستند و آنزیم‌هایی برای هضم اجزای حجروی درون آنها وجود دارد. در روند اتوفاگیا نوع جدیدی از وزیکول‌ها یا کیسه‌ کوچک داخل حجره  ایجاد می‌شود که به آن اتوفاگوزوم می‌گویند. این وزیکول‌ها اجزای حجروی مانند پروتئین‌ها و اندام های آسیب‌دیده را در برمی‌گیرند. در نهایت آنها با لیزوزوم‌ها پیوند می‌یابند که حاوی انزایم‌هایی هستند که این اجزای آسیب‌دیده را به مالیکول های کوچکتر  تجزیه می‌کنند. سپس حجره می‌تواند این مالیکول‌های حاصل از تجزیه را برای تامین انرژی یا به عنوان واحدهای سازنده برای بازسازی اجزای خود به کار برد. 
  • زندگینامه اوسومی
داکتر اوسومی در سال ۱۹۴۵ در فوکواوکا در جاپان به دنیا آمد و درجه دوکتورایش را در سال ۱۹۷۴ از پوهنتون /دانشگاه توکیو گرفت. او ابتدا با رشته کیمیا تحصیلاتش را شروع کرد، اما بعد به این نتیجه رسید که کیمیا حوزه علمی کاملاً مستقری است که فرصت‌های چندانی برای او ایجاد نمی‌کند.
بنابراین به محیز شناسی مالیکولی  تغییر رشته داد. اما تز دوکتورای او چندان توجه برانگیز نبود و بنابراین نتوانست شغلی بیابد. مشاورش به او یک دوره پست داکتری در پوهنتون /دانشگاه راکفلر نیویورک پیشنهاد کرد و در آنجا او به بررسی القاح خارج رحمی در موش‌ها مشغول شد.
خود او درباره این دوره می‌گوید: «بسیار ناامید شده بودم.» او با تغییر حوزه مطالعاتی‌اش به بررسی الجی ها  مشغول شد.
او در سال ۱۹۸۸ به مقام معاون  استادی رسید و آزمایشگاه تحقیقاتی خود را بنیاد نهاد.
او در ۴۳ سالگی در بررسی‌هایش بر روی روند اتوفاگی در الجی ها  ها کشف‌هایی را انجام داد که باعث شد جایزه نوبل طبی امسال به او اهدا شود.
داکتر اوسومی بعدها به انستیتوت ملی محیط شناسی در اوکازاکی جاپان رفت از سال ۲۰۰۹ استاد انستیتوت تکنولوژی توکیو شد.
سال پیش که او جایزه بین‌المللی بنیاد گیردنر در کانادا را به خاطر کشف‌های برجسته‌اش و سهمش در پیشرفت علوم طبی برنده شد، خودش را «فقط تحقیق کننده پایه فنجی ها  نامید.»
اما تأیید کرد که پروسه  اتوفاگوسایتوزس  برای بقای حجره  انسانی ضروری است. او گفت: ‌«به اعتقاد من ارتباط این پروسه  با بسیاری از امراض در آینده نزدیک کشف خواهد شد.»
  • اهمیت کار اوسومی
حجرات  در روند نمو و در طول عمر طبیعی‌شان و همچنین در روند امراض مانند سرطان، انتان  و محرومیت از غذا به تجزیه پروتئین‌ها نیاز دارند. محیط شناسان می‌دانستند که کیسه‌هایی درون حجرات  وجود دارند که مانند سطل زباله می‌مانند، اما شمار کمی از آنان به بررسی بیشتر آن پرداخته بودند.
داکتر اوسومی در بررسی‌هایش روی الجی ها  کشف کرد که چگونه حجرات  تجزیه پروتئین‌های خودشان را کنترول می‌کنند، چه ژن‌هایی در این روند دخیل هستند و هنگامی که اتوفاگیا مختل می‌شود، جه اتفاقی می‌افتد.
تصور می‌شود که اختلالات در اتوفاگیا زمینه‌ساز بسیاری از عوارض، از جمله سرطان، انتان، امراض عصب‌شناسی و سالمندی باشد. ازآنجایی‌که اتوفاگیا یک کارکرد بنیادی و حیاتی در حجرات است، شناخت چگونگی کنترول آن و پیامدهای آن اهمیت دارد.
  • عکس العمل ها 
داکتر اوسومی در انستیتوت تکنولوژی توکیو به خبرنگاران گفت: «تنها چیزی که می‌توانم بگویم این است که بردن این جایزه افتخار بزرگی برای من است. می‌خواهم به جوانان بگویم همه در علوم نمی‌توانند موفق شوند، اما مهم است که با چالش‌های علمی مواجه شوید.»
سال پیش ویلیام سی کمپل، ساتوشی اومورا و تو یویو برای استفاده از تکنیک‌های آزمایشگاهی مدرن برای کشف دوای ضد پرازیتی در خاک و گیاهان دوایی برنده جایزه نوبل طبی شدند.

۱۳۹۵/۰۷/۰۶

شرکت مایکروسافت تا ده سال آینده سرطان را تداوی میکند

شرکت مایکروسافت برنامه‌ای بلند‌پروازانه و ۱۰ ساله برای خود تعیین کرده‌است: استفاده از علوم کامپیوتر برای تداوی سرطان.
براساس گزارش تلگراف، اگرچه اين برنامه شامل پروژه‌هاي بلند‌پروازانه زيادي است، يكي از جالب‌توجه‌ترين طرح‌هاي پيشنهادي در آن شامل ايجاد کوچک کامپیوتری از دي‌ان‌اي است كه مي‌توانند درون بدن انسان زنده بمانند و حجرات سرطاني را زير نظر گرفته و و با برنامه‌ريزي دوباره آنها را به حجرات سالم تبديل كنند.
به گفته كريس بيشاپ از مركز مطالعاتي مايكروسافت، ورود مايكروسافت به اين قلمرو علمي بسيار طبيعي است زيرا در زمينه علوم کامپیوتر تخصص و تجربه بالايي دارد و آنچه در سرطان رخ مي‌دهد نيز يك مشكل محاسباتي است. اين تنها يك تشابه نيست،‌بلكه يك ديدگاه رياضياتي عميق است. محیط شناسي و محاسبات اصولي هستند كه شايد در نگاه اول هيچ شباهتي به هم نداشته‌باشند، اما در لايه‌هاي عميق‌تر ارتباطات بنياديني با هم دارند.
مايكروسافت براي به واقعيت تبديل كردن اين هدف گروهي از محیط شناسان و دانشمندان علوم کامپیوتر از سرتاسر جهان را گرد هم آورده‌است تا روي جنبه‌هاي مختلفسرطان  مطالعه كنند.
جزئيات اين پروژه هنوز نامشخص است اما يكي از اين گروه‌ها قصد دارد از تکنالوژی فراگيري ماشيني و ديد کامپیوتری براي ايجاد ديدگاهي بهتر از رشد تومورها براي راديولوجيست‌ها استفاده كند. به اين شكل مسير براي ايجاد نوعي ويژه‌تر و دقيق‌تر از طب شخصي‌سازي‌شده همواره خواهد‌شد.
گروهي ديگر درحال مطالعه روي الگوريتمي هستند كه مي‌تواند بهترين شيوه هجوم به تومورها را براساس نوع تومور مشخص سازد. همچنين گروهي ديگر در اين پروژه درحال مطالعه روي ايده کامپیوتر از دي‌ان‌اي هستند تا بتوانند حجرات سرطاني را درون بدن به حجرات سالم تبديل كنند.
ايده اصلي گروه آخر اين است كه هرزمان حجرات سرطاني خود را نمايان ساختند،‌ کامپیوتر از حضور آنها آگاه شود و با ريبوت كردن يا خاموش و روشن كردن دوباره سيستم حجرات مرض را از بين ببرد.
باوجود رويكرد‌هاي متفاوتي كه وجود دارند،‌ مايكروسافت مي‌گويد تمامي گروه‌ها رويكرد‌هاي مشابه علوم کامپیوتر را دنبال مي‌كنند: يادگيري ماشيني و پردازش اطلاعات. زيرا به گفته اين شركت سرطان و ديگر پروسه های  محیطی درواقع سيستم‌هاي پردازش اطلاعات هستند. در اين صورت، ابزارهايي كه براي مدلسازي و توجيه پروسه های رکامپیوتر مورد استفاده قرار مي‌گيرند، مانند زبان‌هاي برنامه‌نويسي، گرد‌آورنده‌ها و مدل‌سازها براي مدلسازي و استدلال درباره پروسه های  محیطی مورد استفاده قرار خواهند‌گرفت.
به گفته محققین، فراگيري ماشيني امكان تجزيه و تحليل بهتر ميليون‌ها فايل از ارقام محیطی براي يافتن رويكرد‌هاي جديد تداوی سرطان را براي آنها فراهم خواهد كرد،‌ پر.سه كه تا همين اواخر به صورت دستي انجام مي‌گرفت. اما اكنون فراگيري ماشيني قدرت آن را دارد كه سرعت اين پروسه را تاحد امكان افزايش دهد.

حواس انسان ۸ گانه است نه ۵ گانه

محققین اعلام کردند که ما علاوه بر داشتن ۵ حس شنوایی، بویایی، چشایی، بینایی و لامسه دارای سه حس دیگر هستیم که از وجود آن بی‌خبریم.
 به گفته این محققین در ضمیر ناخودآگاه ما حواس دیگری علاوه بر حواس پنجگانه وجود دارد که به صورت ناخواسته نادیده گرفته شده‌اند.
به گفته محققین این تحقیقات، ما دارای حسی به نام "thermoception" (حس حرارت) هستیم که مسئول سنجش درجه حرارت بوده و به ما کمک می‌کند تا در سرمای زمستان بتوانیم میزان سرما را درک کنیم و بر طبق این حس لباس مناسب بپوشیم.
پیشتر احساس گرما و سرما در دسته‌بندی حس لامسه قرار می‌گرفت این در حالی است که به گفته محققین شما برای درک سرما یا گرما نیازی به لمس آن ندارید.
حس دیگری که همیشه مخصوصا در مکاتب و پوهنتون/ دانشگاه و محل کار به کمک ما می‌آید و ما از وجود آن بی‌اطلاع هستیم، proprioception (حس موقعیت اندام‌های بدن) نام دارد که به ما کمک می‌کند تا بدون نگاه کردن به صفحه کلید لغات مورد نظر خود را تایپ کنید.
این حس حتی در زمان راه رفتن نیز به کمک انسان آمده و فرد بدون نگاه کردن به زمین می‌تواند به راحتی راه رفته و به پاهای خود برای ادامه مسیر اطمینان کند.
به کمک این حس حتی بدون نگاه کردن به اندام‌های مختلف بدن می‌توان موقعیت آنها را درک کرد.
شاید بتوان گفت که ما ساده‌ترین کارهای خود مانند دریوری، راه رفتن، تایپ کردن و غیره را مدیون این حس هستیم.
در نهایت، حسی به نام "equilibrioception" (حس تعادل) مربوط به حفظ تعادل ما بوده و از افتادن و زمین خوردن ما جلوگیری می‌کند.
البته محققین این تحقیقات برای اثبات رسمی این ادعای جدید نیازمند انجام تحقیقات بیشتر هستند اما نکته قابل توجه اینجاست که بدون وجود این حواس زندگی برای ما بسیار دشوار خواهد شد.
منبع:یاهو

۱۳۹۵/۰۷/۰۱

متخصصین اعصاب ایتالیایی قصد دارند اولین جراحی پیوند سر انسان را اجرا کنند

متخصصین اعصاب ایتالیایی که قصد دارند اولین جراحی پیوند سر انسان را اجرا کند، به همراه گروهی از دانشمندان آمریکایی و کوریایی مقاله‌هایی منتشر کرده که در آنها ادعا شده‌است وی توانسته این جراحی پیوند را روی موش‌ها و یک سگ انجام دهد.
براساس گزارش نيوساينتيست، در اين مقاله‌ها كه در نشريه Surgical Neurology International منتشر شده‌اند، توضيح داده شده كه محققین كوریایی جنوبي و آمريكا از تركيب کيميايي به نام پلي‌اتيلن گليكول يا PEG براي اتصاد مجدد نخاع حيوانات استفاده كرده‌اند.
جراح جنجالي كه هدايت اين جراحي‌ها را به عهده داشت، سرجيو كاناوارو از سال 2015، زماني كه ادعا كرد پيوند سر انسان كاري شدني است، شهرت زيادي پيدا كرد، به ويژه اينكه اعلام كرد قصد دارد اين جراحي را تا سال 2017 عملي كند.
به گفته وي در اين جراحي سر گيرنده از بدن جدا شده سر اهدا كننده به آن پيوند زده مي شود، پيوند اصلي در اين جراحي اتصال دو سر نخاع است كه شبيه به دو دسته اسپاگتي هستند. كاناوارو براي عملي ساختن اين جراحي قصد دارد منطقه پيوند را با تركيب کيميايي PEG شستشو دهد و براي چندین ساعت آن را به محل پيوند تزريق كند زيرا اين ماده باعث مي‌شود نسج چربي موجود در انساج مورد نظر با يكديگر تلفيق شوند.
اولين آزمايش اين جراحي روي يك شادی انجام شد كه چندان موفقيت‌آميز نبود زيرا مقاله‌اي از آن منتشر نشد و شادی نيز تنها 20 ساعت زنده‌ماند.
باوجود اينكه هيچ مدركي مبني بر عملي بودن چنين جراحي وجود ندارد، مردي روس مبتلا به مرض  نخاعي پذيرفته تا در اين جراحي به عنوان مدل آزمايشي مورد استفاده قرار گيرد.
دانشمندان آمريكايي پوهنتون/ دانشگاه رايس در هيوستون آمريكا كه يكي از مقاله‌هاي جديد را منتشر كرده‌اند، با افزودن نانونوارهاي گرافني به PEG تلاش كرده‌اند تاثيرگذاري آن را افزايش دهند، ذراتي كه عملكردي مشابه چارچوبي عصبي را دارند و رشد نورون‌ها را تسريع مي‌كنند.
دانشمندان كوریایی پوهنتون/ دانشگاه كنكوك نير تركيب جديدي از PEG را روي پنج موش آزمايش كردند كه چهار مورد از اين آزمايش‌ها به مرگ موش‌ها منجر شد. موش پنجم پس از دو روز از جراحي، حركات كمي از خود نشان داد و پس از دو هفته توانست كامل حركت كرده، بايستد و غذا بخورد.
تصاوير ويديويي كه به تازگي از آخرين آزمايش اين دانشمندان منتشر شده سگي را نشان مي‌دهد كه پس از سه هفته از جراحي پيوند نخاع، كه به ادعاي دانشمندان 90 درصد از آن قطع شده‌بود، درحال راه رفتن است.
اما اين مقاله‌ها هنوز نتوانسته‌اند دانشمندان ديگر را متقاعد كنند، زيرا به گفته منتقدان،‌اين سگ تنها يك مورد بوده‌است و بدون وجود شرايط كنترول نمي‌توان اطلاعات زيادي از يك مورد موفق به دست آورد.
با اين همه اين نتايج تاثيري بر تصميم كاناوارو ندارد و به هرحال وي قصد دراد در سال 2017 اولين جراحي پيوند سر جهان را انجام دهد........

سردردهای مداوم علامت تومور مغزی است

به گفته متخصصان، سردردهای مداوم می‌توانند نشانه تومور مغزی باشند، از این رو باید جدی گرفته شوند.
 غالبا سردردها به هر علتی که باشند با مصرف مسکن بهبود می‌یابند.
دردهای مداوم می‌توانند ناشی از افزایش فشار در سر به دلیل وجود تومور مغزی باشند.
به گفته محققین، درد ناشی از تومور مغزی کُند و مداوم است و هر چقدر تومور بزرگ‌تر می‌شود درد افزایش می‌یابد چراکه فشار بیشتری به سر وارد می‌کند. اگر توموری در مغز باشد، سردرد به هنگام صبح یا شب شدیدتر می‌شود چراکه فشار در مغز به هنگام خواب افزایش می‌یابد.
محققین عنوان می‌کنند سردردهای نظیر میگرن به راحتی در نزد داکتر قابل تشخیص هستند، اما به گفته متخصصین  اعصاب، مریضان مبتلا به تومور مغزی، سردرد متفاوتی را تجربه می‌کنند.
در این مطالعه، محققین ۹۵ مریض مبتلا به تومور مغزی را بررسی کردند. در حدود نیمی از این مریضان دارای تلفیقی از علائمی همچون حمله ناگهانی، عکس العمل عدم شناخت  و گفتاری، یا سایر ناهنجاری های عصب شناختی بودند. اگرچه در حدود یک چهارم آنها دارای سردردهای بدون هیچ گونه علامت بودند.
محققین دریافتند در حدود ۱۱ فی صد مریضان فقط دارای سردرد به عنوان علامت تومور مغزی بودند. چهار نفر از آنها دارای سردرهای با علائم عصبی بودند. ۷ مریض دیگر مبتلا به میگرن یا سایر انواع سردردها بودند.
منبع:مهر

۱۳۹۵/۰۶/۲۹

اوتانازی درکشور بلجیم افزایش می‌یابد

Euthanasia
یک بررسی جدید نشان می‌دهد در طول یک دهه پس از قانونی شدن مرگ به کمک داکتر یا مرگ ترحم‌آمیز (اوتانازی) در بلجیم شمار مریضانی که از این شیوه برای پایان دادن به زندگیشان استفاده می‌کنند، حدودا هشت برابر شده است.
به گزارش رویترز  محققین  که سوابق کمیته ملی کنترولاوتانازی  بلجیم را بررسی کرده‌اند، در گزارشی در جورنال انجمن طبی کانادا می‌نویسند اغلب مریضانیکه  که  در فاصله سال‌های ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۳ این شیوه را برای مردن انتخاب کرده‌اند، کمتر از ۸۰ سال داشتند  و دچار سرطان بودند. اما بیشترین افزایش  موارد مرگ ترحم‌آمیز در طول این دوره در میان افراد بالای ۸۰ سال، افراد غیرمبتلا به سرطان و افردی که انتظار مرگ قریب‌الوقوع شان نمی‌رفته، رخ داده است.
 بلجیم در سال ۲۰۰۲ اوتانازی را قانونی کرد و مقررات جدید به طبی اجازه می‌دهد که در صورت تقاضای مریض دارای توانایی کامل ذهنی که مبتلا به درد جسمی یا رنج روانی مداوم تحمل‌ناپذیر است، به زندگی او پایان دهند.
 کنت چامبر از پوهنتون /دانشگاه بروکسل و سرپرست این بررسی می‌گوید بر اساس مقرارت اوتانازی در بلجیم لازم نیست افرادی که درخواست اوتانازی می‌کنند، مرض لاعلاج داشته باشند. 
در جهان، کشورهای هالند، بلجیم، کلمبیا و لوگزامبورگ اوتانازی را که داکتر در آن به طور معمول با تجویز باربیتورات به زندگی مریض پایان می‌دهد، قانونی کرده‌اند. درسوئیس، آلمان، جاپان و کانادا «خودکشی به کمک داکتر» که در آن مریض اقدام نهایی مصرف دوای مرگ‌آور را انجام می‌دهد، قانونی است.
 در پنج ایالت اورگن، ورمونت، واشنگتن، کالیفرنیا و مونتانا در آمریکا مردن به کمک داکتر قانونی شده است.
این گروه دانشمندان  برای بررسی این که اقدام به اوتانازی از هنگامی قانونی شدنش در بلجیم چه تحولاتی پیدا کرده است، از ارقام  گردآوری‌شده درباره موارد ثبت‌شده بوسیله کمیته فدرال کنترول و ارزیابی اوتانازی این کشور استفاده کردند.
شمار عمومی مریضان  که در طول یک دهه پس از قانونی شدن اوتانازی به کمک داکتر مرده بودند، ۸۵۷۲ مورد بود و هر سال مداوما افزایش یافته بود. در سال ۲۰۰۳ شمار موارد اوتانازی ۲۳۵ مورد، معادل  ۰.۲ فی صد عمومی مرگ‌های این کشور بود و این رقم در سال ۲۰۱۳ به ۱۸۰۷ مورد معادل ۱.۷ فی کل مرگ‌ها رسیده بود.
در سال ۲۰۱۳، افراد مبتلا به سرطان تا ۶۹ فی صد همه موارد اوتانازی و ۶۵ درصد موارد اوتانازی زیر ۸۰ سال را تشکیل می‌دادند.
در بخش‌های هالندی زبان بلجیم، اوتانازی در افرادی که در آینده نزدیک انتظار مردنشان بود از ۹۴ فی صد عمومی موارد اوتانازی در سال ۲۰۰۳ به ۸۴ درصد در سال ۲۰۱۳ افت کرده بود. در بخش‌های فرانسوی زبان تغییر چندانی از این لحاظ ایجاد نشده بود.
به گفته این دانشمندان، یافته‌های بررسی‌شان ممکن است بیانگر افزایش تقاضا برای  اوتانازی با آشنا شدن مریضان با این قانون و افزایش آمادگی برای انجام اوتانازی با تجریه بیشتر داکتران و عادت کردن جامعه به این شیوه پایان دادن به زندگی باشد.
البته آنان به این محدودیت بررسی‌شان اشاره می‌کنند که سوابق کمیته حاوی جزئیات درباره وضعیت کلینیکی مریضان و ماهیت دقیق رنج بردنشان که باعث درخواست اوتانازی شده بود، نبوده است.
مارسل زوالن، تحقیق کننده در انستیتوت طبی اجتماعی و پیشگیری در پوهنتون/ دانشگاه برن در سوئیس در این باره می‌گوید بیشترین نگرانی‌ها در جامعه درباره اختیار مریض است، اینکه مریض واقعا آزادانه برای اوتانازی تصمیم بگیرد، به خصوص در موارد مریضان روانی یا مریضان آسیب‌پذیری که توان مالی مخارج مراقبت طبی را ندارند.

۱۳۹۵/۰۶/۱۶

دماغ افراد باهوش نیاز به جریان خون بیشتری دارد

محققین می‌گویند هوش با اندازه دماغ ارتباطی ندارد، بلکه بیشتر با منبع جریان خون به سوی مغز مرتبط است.
 محققین پوهنتون/ دانشگاه آدلاید استرالیا نشان دادند دماغ انسان رشدیافته نه تنها بزرگتر است بلکه بیش از آنچه که از قبل تصور می‌شد پرانرژی‌تر بوده و نیاز به منبع خونی بیشتری دارد.
محققین با استفاده از اندازه دو حفره در جمجمه که امکان عبور شریان‌ها را به مغز می‌دهد نحوه جریان خون به سوی دماغ اجداد انسان‌ها را برآورد کردند. یافته‌ها برای محققین این امکان را فراهم ساخت که میزان افزایش هوش انسان را در طول دوره تکامل دنبال نمایند.
امریتوس راجر سیمور، سرپرست تیم تحقیق، در این باره می‌گوید: «اندازه مغز در طول تکامل انسان حدود ۳۵۰ درصد افزایش یافته است، اما ما دریافتیم که جریان خون به سوی دماغ تا ۶۰۰ درصد افزایش یافته است.»
وی در ادامه عنوان می‌کند: «به عقیده ما، احتمالا این مسئله مرتبط با نیاز مغز در تامین ارتباطات انرژیک روبه افزایش بین حجرات عصبی‌ای است که امکان تکامل فرآیند پیچیده تفکر و یادگیری را فراهم کرده‌اند. برای اینکه مغز ما باهوش‌تر باشد، باید به طور مداوم با خون و مواد مغذی بدست آمده از خون تغذیه شود.»
به گفته سیمور، «هرچقدر مغز فعال‌تر باشد، نیاز به منبع خونی بیشتری دارد، از این رو شریان‌های منبع بزرگ‌تر می‌شوند. حفره‌های موجود در جمجمه فسیل‌ها، اندازه واقعی سایز شریان را نشان می‌دهند.»
منبع:مهر

۱۳۹۵/۰۶/۱۳

کشف ارتباطات جدید میان خصوصیات چهره و ژن‌ها

آیا بینی کوچک مادرتان را به ارث برده‌اید؟ آیا چشمان درشت کاکایتان را دارید؟ شباهت‌های خانوادگی را به سادگی مورد توجه قرار می‌گیرند، اما درک این شباهت‌ها از لحاظ ژنتیکی کار آسانی نیست.
به گزارش لایوساینس اما دانشمندان  در بررسی جدید تلاش کردند تا از چگونگی ارتباط ژن‌های شخص با ظاهرش سر در بیاورند.
ست واینبرگ، استاددرمحیط شناسی در پوهنتون / دانشگاه پیستبورگ و نویسنده مقاله این بررسی که در جورنال PLOS Genetic می‌گوید: «ما بر اساس بررسی‌ها بر روی دوگانگی ها  می‌دانیم که شکل برخی از بخش‌های صورت به شدت تحت تأثیر ژنتیک است؛ اما اطلاعات چندانی درباره ژن‌های اختصاصی دخیل در تعیین تفاوت‌ها در اندازه و شکل خصوصیات گوناگون چهره در دست نیست.»
این دانشمندان در تلاش برای آشکار کردن رازهای ژنتیکی شکل صورت تصاویری سه‌بعدی از بیش از ۳۱۰۰ نفر گرفتند و ارتباطات میان خصوصویات صورت آنان و حدود یک میلیون مورد واریاسیون یا تنوع ژنتیکی ژنوم انسان را بررسی کردند.
این دانشمندان  ۲۰ اندازه‌گیری متفاوت صورت مانند پهنای صورت یا عمق بینی را در این بررسی وارد کردند. به‌علاوه شکل صورت افراد را با استفاده از تخنیکی به نام استرئوفوتوگرامتری ثبت کردند و از تصاویر دوبعدی از زوایای متفاوت برای ایجاد تصاویر سه‌بعدی با جزئیات زیاد استفاده می‌کند. این دانشمندان  همچنین برای آزمایشDNA از این افراد نمونه لعاب دهن  گرفتند.
این بررسی نشان داد که از میان ۲۰ نوع اندازه‌گیری خصوصیات صورت، پنج ‌تای آن‌ها با مناطق مشخص ژنوم ارتباط دارند. این اندازه‌گیری‌ها شامل پهنای صورت، فاصله میان چشم‌ها، عمق و پهنای بینی و عمق صورت یا فاصله تقریبی میان گوش تا رأس بینی بودند.
درمجموع هفت ناحیه ژنوم با این پنج اندازه‌گیری صورت ارتباط داشتند (برخی از اندازه‌گیری‌ها با بیش از یک ناحیه ژنوم مرتبط بودند) و هر منطقه حاوی بیش از یک ژن است، بنابراین بر اساس این بررسی، هنوز روشن نیست که کدام ژن به کدام خصوصیت مرتبط است؛ اما برخی از این نواحی حاوی ژن‌هایی هستند که قبلاً با نشانگان‌های ژنتیکی تأثیرگذار بر صورت یا رشد صورت مرتبط شده بودند.
واینبرگ می‌گوید این یافته‌ها به شمار بسیار اندکی از بررسی‌ها افزوده می‌شوند که به ژنتیک خصوصیات صورت به چنین شیوه فراگیری می‌پردازند. به گفته او، این دانشمندان شناسایی چندین همبستگی جدید میان نواحی ژنوم و خصوصیاتی مشخص صورت همچنین مشابه یافته‌های تحقیقات پیشین است، به‌خصوص آن‌هایی که شامل اندازه‌گیری‌های بینی بوده‌اند.
این دانش ژنتیکی می‌تواند در آینده کاربردهای عملی پیدا کند، به‌خصوص هنگامی موضوع نقایص و نشانگان‌های مادرزادی صورت در نوزادان مطرح است.
واینبرگ گفت: «ممکن است تغییرات اندکی در شیوه کارکرد این ژن‌ها بتواند چگونگی رشد صورت را دگرگون کند.»
برای مثال، تحقیقات مانند این می‌تواند درباره علل عوارضی مانند لب چاک و کام  را روشن‌تر کند. این عوارض ازجمله شایع‌ترین نقایص مادرزادی هستند. این عوارض به علت خطا در شیوه رشد صورت جنین در رحم رخ می‌دهند: در جریان رشد طبیعی جنین، بخش‌های متفاوت صورت به‌طور جداگانه تشکیل می‌شوند و بعد به هم می‌پیوندند. اگر این بخش‌ها به‌درستی به هم متصل نشوند، نوزادی با کام چاک و لب چاک متولد می‌شود.

۱۳۹۵/۰۶/۰۷

فایده موسیقی درمانی برای افراد مبتلا به سرطان

به گفته محققین، شنیدن موسیقی می‌تواند برای مریضان مبتلا به سرطان سودمند باشد چراکه علاوه بر تاثیر مثبت روانشناسی، دارای تاثیر مثبت فیزیکی هم هست.
 طبق یافته محققین  پوهنتون /دانشگاه درکسل فیلادلفیا آمریکا، گوش دادن به موسیقی موجب کاهش علائم اضطراب، درد، خستگی و تقویت کیفیت زندگی می‌شود.
در این مطالعه، تاثیر موسیقی درمانی (پیشنهاد گوش دادن به یک موسیقی با تجربه شخصی خود فرد از سوی موسیقی باعث تداوی مجرب میشود) و موسیقی طبی (گوش دادن به یک موسیقی از قبل ظبط شده توسط داکتر یا نرس) بر پیامدهای فیزیکی و روانشناسی افراد مبتلا به سرطان بررسی شد.
جک برادت، استاد پوهنتون /دانشگاه، در این باره می‌گوید: «ما دریافتیم موسیقی درمانی به بهبود کیفیت زندگی مریضان  کمک می‌کند.»
در مجموع ۵۲ آزمایش مورد بررسی واقع شدند که شامل ۳۷۳۱ شرکت کننده مبتلا به سرطان بود. ۲۳ مورد از این آزمایشات به عنوان موسیقی درمانی و ۲۹ مورد باقیمانده به عنوان اقدام به موسیقی طبی دسته‌بندی شدند.
بصورت عموم یکی از مهم‌ترین یافته‌ها این بود که موسیقی در تمامی انواع خود تاثیر متوسط تا قوی در کاهش اضطراب مریضان  دارد.
همچنین در مقایسه موسیقی درمانی و موسیقی طبی مشخص شد که موسیقی درمانی به مراتب بیشتر از موسیقی طبی کیفیت زندگی فرد مریضان را بهبود می‌بخشد.
منبع:مهر

۱۳۹۵/۰۵/۲۸

دانشمندان هالندی برای محو پیشه های ملاریا تلک های آفتابی ساختند

محققین  هالندی موفق به ساخت تلک های خورشیدی شده‌اند که می‌تواند آمار ابتلا به امراض مالاریا را کاهش دهد.
 اگرچه در ماه‌های اخیر، ویروس زیکا تبدیل به یکی از خبرهای مهم جهان شده اما مالاریا همچنان یکی از شایع‌ترین امراض رایج از پشه‌ها به شمار می‌رود.
به همین دلیل در بسیاری از نقاط جهان از انواع حشره‌کش‌ها برای از بین بردن حشرات استفاده می‌شود. اما متاسفانه باید گفت حشرات قابلیت مقاوم شدن در برابر حشره‌کش‌ها و مواد کیمیایی را داشته و از سوی دیگر عوامل محیطی را نیز باید در نظر گرفت. تلک های انرژی خورشیدی، راه حل جدیدی برای کاهش آمار ابتلایان به امراض مالاریا هستند.
این پروژه سه ساله SolarMal نام داشته و به سرپرستی پرفسور "ویلیام تاکن" از پوهنتون /دانشگاه Wageningen هالند انجام شده است. این پروژه با همکاری محققین مرکز بین‌المللی فیزیولوژی و اکولوژی حشرات و موسسه صحت  و گرمسیری سوئیس صورت گرفته است. 
قریه  که برای این پروژه تحقیقاتی انتخاب شد، روزینگا قریه در نزدیکی دریاچه ویکتوریا بود.
هر تلک خورشیدی بر فراز یک خانه قرار گرفته و با انتشار موادی که بوی بدن انسان را می‌داد به جذب حشرات می‌پرداخت. پشه‌ها با استفاده از یک فن ۱۲ ولتی به درون تلک ها کشیده شده و در نهایت پشه‌ها در اثر آب‌زدایی از بین ‌مي‌رفتند.
روستای روزینگا، روستایی است که فاقد ساختار برق مرکزی بوده به همین دلیل تلک ها از پنل‌های خورشیدی ساخته شده با استفاده از نور خورشید چارچ می‌شوند.
استفاده از تلک های خورشیدی در مجموع ۷۰ درصد از جمعیت پشه‌های مالاریا در این جزیره را کاهش داد. مطالعات محققین نشان می‌دهد، نسبت ابتلا به مرض مالاریا در افرادی که این تلک های خورشیدی را بر فراز منازلشان نصب کرده بودند نسبت به خانه‌هایی که چنین تلک هایی نداشتند ۳۰ درصد کم‌تر بوده است.

۱۳۹۵/۰۵/۲۲

اندازه دور کمر عامل مهم در بروز چربی جگر است

مطالعات جدید محققین نشان می‌دهد که اندازه دور کمر یکی از مهم‌ترین عوامل بروز کبد چرب غیر الکولی است.
، عموم افراد بر این باورند كه اضافه وزن یكی از مهمترین عوامل خطر بروز كبد چرب غیر الكولی است؛ در حالیكه مطالعات مربوط به كبد محققین انجمن اروپا نشان می دهد سایز دور كمر یكی از مهمترین دلایل بروز كبد چرب غیر الكولی است و حتی افراد لاغری كه دور كمر بزرگی دارند، در معرض این مرض قرار دارند.
این مطالعه نشان می‌دهد زنان با دور كمر بالای 35 اینچ (88.9 سانتی متر) و مردان با دور كمر بالای40 اینچ (101.6 سانتی متر) در معرض مرض های متابولیك (تركیبی از شکر، فشار خون بالا و چاقی) قرار دارند و همین امر احتمال ابتلا به كبد چرب غیر الكولی را افزایش می‌دهد.
با توجه به گزارش محققین كلینیك كلیولند آمریكا، وجود چربی در كبد طبیعی است ولی زمانی كه این میزان افزایش یابد، یعنی بیش از 5 تا 10 درصد از وزن كبد شود، عارضه ای به نام كبد چرب به وجود می آید. دو نوع كبد چرب الكولی و غیر الكولی وجود دارد.
كبد چرب الكولی به دلیل مصرف الكول بوجود می‌آید. تجمع بیش از اندازه آهن در بدن و چاقی، احتمال ابتلا به كبدچرب الكولی را افزایش می‌دهد. هنوز دلیل قطعی ابتلا به كبد چرب غیرالكولی مشخص نیست؛ ولی محققین احتمال می دهند سن، اضافه وزن، دیابت و كلسترول بالا، مهمترین عوامل خطر این عارضه باشند كه در مطالعات جدید آمده است سایز دور كمر فاكتور مهمتری نسبت به اضافه وزن است.
متاسفانه این عارضه در مراحل اولیه هیچ علامت خاصی ندارد و با گذشت زمان و پیشرفت مرض علایمی مانند احساس خستگی، كاهش وزن و اشتها، زرد شدن جلد، ضعف، حالت دلبدی، سردرگمی و اختلال حافظه درمرض دیده می شود. بزرگ شدن كبد، احساس درد در مركز و قسمت فوقانی راست شكم و تیره شدن جلد گردن و زیر بغل یا مشاهده لكه های تیره، برخی از علایم دیگر كبد چرب هستند.
هیچ تداوی خاصی برای این عارضه وجود ندارد و معمولا كنترول وزن و ‌شکر در این حالت توصیه می شود. داکتران معمولا به مریضان توصیه می كنند وزن خود را كاهش دهند و روزانه حدود 30 دقیقه پیاده روی كنند. محدود كردن غذاهای پركاربوهایدبت مانند نان، برنج، کچالو  جواری و نوشیدنی های شیرین برای كنترول كبد چرب مفید است. از طرفی داکتر ان توصیه می كنند كه كلسترول خون با اجتناب از مصرف غذاهای چرب كنترول شود و‌ به جای غذاهای چرب و شیرین و گوشت سرخ، از میوه و سبزیجات و گوشت سفید استفاده شود.نتایج این مطالعه در كنگره كبد اروپا در بارسلونا مطرح شده است.

استفاده زیاد از تلیفون همراه پیرچشمی می‌آورد

داکتران متخصص چشم  می‌گویند استفاده بیش از اندازه زیاد از تلیفون‌های همراه و سایر وسایل الکترونیکی موجب پیرچشمی در سنین پایین می‌شود.
 معمولا اختلالات چشمی در میانسالی و پیری اتفاق می افتد و موجب از بین رفتن قابلیت ارتجاعی عدسی چشم می‌شود.
به گفته محققین، امراض  پیرچشمی که عمدتا در سن ۴۰ سالگی روی می‌دهد، با استفاده مکرر و مداوم از وسایل  الکترونیکی نظیر موبایل در سنین پایین‌تر اتفاق می‌افتد.
استفاده بیش از اندازه از موبایل موجب می شود که عدسی چشم زودتر از موعد سخت و ضخیم شود و قدرت ارتجاعی خود را از دست دهد. نتیجه آن، کاهش تدریجی توانایی چشم بر فوکس بر اشیای نزدیک خواهد بود.
طبق اعلام سازمان صحی دنیا ، در سال ۲۰۰۵ بیش از یک میلیارد نفر در دنیا مبتلا به پیرچشمی بودند که تا سال ۲۰۱۵ این رقم دو برابر شده است.
محققین هشدار دادند حتی پیرچشمی در بین افراد در اوایل سنین ۳۰ سالگی هم مشاهده شده است. علانم این مرض شامل تاری دید، ضعف بینایی یا سردرد است که در بین جوانانی که ساعات طولانی از موبایل ها ووسایل الکترونیکی نظیر موبایل یا تبلت استفاده می‌کنند مشاهده می‌شود.
منبع:مهر 
 
Copyright © 2013 وبسایت دوكـتوران افغانستان
Distributed By Free Premium Themes. Powered byBlogger